با نگاهي به نوشتههاي نظري راجرز و كاربرد عبارتهايي چون ماهيت انسان، ماهيت دروني انسان، خويشتن حقيقي انسان و توانمنديهاي ذاتي انسان ميتوان به اين نكته اشاره كرد كه وي اعتقاد داشت گرچه گرايش به شكوفايي فطري است و تجربيات كودكي بر رشد شخصيت تا اندازهاي موثر است، اما فرايند شكوفا شدن، بيشتر تحت تاثير نيروهاي اجتماعي قرار دارد تا نيروهاي زيستي. درخصوص موضوع طبيعت تربيت، راجرز نقش محيط يا موقعيت را مهمتر ميدانست. بنا به عقيدۀ وي احساسهاي كنوني، از آنچه در كودكي بر ما رفته حياتيتر هستند. زيرا همچنان كه خويشتن آشكار ميشود، به شدت تحت تاثير متغيرهاي محيطي درميآيد. "كارل رانسوم راجرز" دفتري از يك مجموعۀ 120 جلدي است كه به معرفي روانشناسان، روانپزشكان، عصبشناسان و مربيان برجستۀ جهان اختصاص يافته است. شرح دوران كودكي، نوجواني و جواني و بهويژه رويدادهاي تاثيرگذار در شكلگيري شخصيت راجرز و چگونگي گرايش او به روانشناسي، فراز و نشيبهاي دوران تحصيل، نقش تربيت ديني و خانوادگي، فصل يكم كتاب را تشكيل ميدهد. ماهيت انسان، پايههاي نظري ديدگاه راجرز، تاثير پديدارشناسي بر درمان فردمدار و ويژگيهاي انسان كماليافته و خود شكوفا، هدفها و مراحل مشاوره، فنون درماني، كاربرد نظريۀ راجرز در سياست، نقش گروهدرماني در خويشتنيابي و... فصول ديگر كتاب را به خود اختصاص داده است.